مجروح دل. کنایه از دلشکسته: بکوه و بصحرا نهادند روی همی شد خلیده دل و راه جوی. فردوسی. وز آنجا بجیحون نهادند روی خلیده دل و با غم و گفتگوی. فردوسی. همیشه خلیده دل و راه جوی ز لشکر سوی دژ نهادند روی. فردوسی
مجروح دل. کنایه از دلشکسته: بکوه و بصحرا نهادند روی همی شد خلیده دل و راه جوی. فردوسی. وز آنجا بجیحون نهادند روی خلیده دل و با غم و گفتگوی. فردوسی. همیشه خلیده دل و راه جوی ز لشکر سوی دژ نهادند روی. فردوسی